سیاهه های سپید



طبق معمول از تصمیماتم اینجا مینویسم میخوام بگم که شدیداً به فکر مهاجرتم خسته شدم ازین خاک و ساکنینش! خسته و بی انگیزه و ناامید! کاش زودتر به فکرش میفتادم و هرجوری بود بابامو راضی میکردم کاش قبل از این همه گرونی مصمم میشدم اما میرم یه روزی میرم هرچقد هم دیر!

9 ماه؟ خنده داره الان 16 ماه میگذره از بی خبری :)) کی میخوام فراموشت کنم؟ نمیدونم یعنی کسی پیدا میشه جای خالیتو که اونقدر عمیقه پر کنه که من فراموشت کنم؟ نمیدونم اصا میتونم بپذیرم کسی بیاد و جاتو پر کنه؟ نمیدونم اینجا خوبیش اینه که شده مثل نامه های کاغذی ته گنجه کسی نیست حتی بخوندش!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

درمان بواسیر April راه های نرفته پاورپوینت دین و زندگی اراک سوله fanoosqe پزشکی فصل پنجم ewfwekf واحدفرهنگی دانشكده فنی وحرفه ای دختران خرم آباد